رفتن به محتوای اصلی
x

زمانی که هنوز آن ها داشتند می نوشتند و جمله می ساختند ما خون و مرگ می دیدیم . زمانی که آن ها هنوز با صدای رسا نصیحت می کردند که خدمت به وطن بزرگترین خدمت هاست ما خوب فهمیده بودیم که خوف مرگ از آن هم بزرگتر است . با وجود این نه تمرد کردیم و نه فراری شدیم و نه ترسیدیم - گفتن این اصطلاحات برای آنها چقدر ساده و آسان بود .ما هم به اندازه آن ها وطنمان را دوست داشتیم . ما جانمان را کف دست گذاشتیم و به آب و آتش زدیم اما توانستیم خوب را هم از بد تشخیص بدهیم ، بله یکدفعه چشمهایمان بینا شد و همه چیز را دیدیم .

هیچ‌یک از ما از لحظات دردناک زندگی در امان نیستیم. مثل آن قایق پارویی کوچک که اساس تمرینات دوره‌ی نیروی دریایی ما بود، لازم است که همه‌ی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای رسیدن به مقصد زندگی در کنار خود داشته باشیم. شما به‌تنهایی از پسِ پارو زدن برنمی‌آیید. کسی را پیدا کنید تا زندگی خود را با آن قسمت کنید. تا جایی که امکان دارد دوست پیدا کنید و هرگز فراموش نکنید که موفقیت شما در گرو دیگران است.

 

این که حسین فریاد می زند پس از این که همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند فریاد می زند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟هل من ناصر ینصرونی؟ مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سوال انتظار حسین را از عاشقان بیان می کند، و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می نماید.

 

طواف می‌کنی، دیگر خود را بیاد نمی‌آوری، به جای نمی‌آوری، تنها عشق است،

جاذبه عشق و تو یک "مجذوب"!از طواف خارج می‌شوی، در پایان هفتمین دور؟

هفت؟ آری!اینجا هفت، شش به علاوه یک نیست، یعنی که طواف من برگرد خدا،

و هفت؛ یاد آور"خلقت جهان" است.و اکنون دو رکعت نماز، در مقام ابراهیم.

اینجا کجاست؟ مقام ابراهیم، قطعه سنگی با دو رد پا،ردپای ابراهیم، ابراهیم بر روی این سنگ ایستاده وحجرالاسود-سنگ بنای کعبه- را نهاده است.

 

خدایا! من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم،همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد،می اید سراغت.من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند و چشمهایش را می بندد ومی گوید:من این حرفها سرم نمی شود،باید دعایم را مستجاب کنی.همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند،همانی که نماز هایش یک در میان قضا می شود و کلی روزه ی نگرفته دارد،همانی که بعضی وقتها پشت سر مردم حرف می زند و گاهی بد جنس می شود.البته گاهی هم خودخواه،گاهی هم دروغگو حالا یاد  آمد من کی هستم؟

عزیز من

دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.

 

درويشی تنگدست، به در خانه توانگری رفت و گفت: شنيده‌ام مالی در راه خدا نذر کرده‌ای که به درويشان دهی، من نيز درويشم. خواجه گفت: من نذر کوران کرده‌ام، تو کور نيستی. پس درويش تاملی کرد و گفت: ای خواجه، کور حقيقی منم که درگاه خدای کريم را گذاشته، به در خانه چون تو، گدائی آمده‌ام. اين را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته، از دنبال وی شتافت و هر چه کوشيد که چيزی به وی دهد، قبول نکرد…

 

من وقتی می بینم که یک نفر خودخواه است و به چیز های سست و بی اساس مغرور می باشد درصدد برنمی آیم که او را از اشتباه بیرون بیاورم و بگویم که نباید به چیزهایی که بنیاد ندارد دل خوش شود زیرا می دانم که حقیقت به قدری تلخ است که گاهی از کشتن یک نفر برای شنونده ناگوار تر می باشد . افراد می توانند یک عمر با موهوماتی که آنها را راضی می کند و حس غرور آنها را تقویت می کند دلخوش باشند ولی نمی توانند یه روز با حقیقت به سر ببرند.

 

لذتی که برای شما طبیعی است، برای من زجر است.من محکوم بودم به این که نتوانم دوست داشته باشم.هزار زجر و شکنجه در دنیا هست. این مصیبت را کسی نتوانسته است تصوّر بکند که ممکن است اشخاصی باشند که نتوانند اصلاً دوست داشته باشند.

 

هیچ‌ چیز به اندازه‌ یِ غم مشترک، آدم‌ها را به این سرعت و سهولت، گرچه اغلب به گونه‌ای کاذب و فریبنده، به هم نزدیک نمی‌کند. جوّ همدردی بی‌توقعانه انواع حالات بیم و احتیاط را از بین می‌برد؛ فرزانه و عامی، دانشمند و بی‌سواد به آسانی آن را درک می‌کنند؛ در حالی که ساده‌ترین وسیله‌ی نزدیک شدن آدم‌ها به یکدیگر است، فوق‌العاده کمیاب هم هست…!

 

تحت نظارت وف ایرانی